معنی فارسی agley

C1 /əˈɡleɪ/

به معنای غافلگیر شدن یا دچار اشکال شدن در دست‌یابی به هدف یا برنامه.

Awry; amiss; off course; not as planned.

adjective
معنی(adjective):

Wrong; askew.

adverb
معنی(adverb):

Wrong, awry, askew, amiss, or distortedly.

example
معنی(example):

طرح‌ها اغلب می‌توانند به رغم نیت‌های خوب دچار اشکال شوند.

مثال:

Plans can often go agley despite good intentions.

معنی(example):

بهترین برنامه‌های او هنگام تغییر آب و هوا به هم ریخت.

مثال:

His best-laid plans went agley when the weather changed.

معنی فارسی کلمه agley

: معنی agley به فارسی

به معنای غافلگیر شدن یا دچار اشکال شدن در دست‌یابی به هدف یا برنامه.