معنی فارسی agricole

B2

تعلق به کشاورزی یا شیوه‌های کشاورزی، که به بهبود تولید محصولات و پایایی زمین کمک می‌کند.

Relating to agriculture or farming methods that improve production and sustainability.

example
معنی(example):

شیوه‌های زراعتی برای کشاورزی پایدار ضروری هستند.

مثال:

Agricole practices are essential for sustainable farming.

معنی(example):

روش‌های زراعتی به بهبود سلامت خاک کمک می‌کنند.

مثال:

The agricole methods improve soil health.

معنی فارسی کلمه agricole

: معنی agricole به فارسی

تعلق به کشاورزی یا شیوه‌های کشاورزی، که به بهبود تولید محصولات و پایایی زمین کمک می‌کند.