معنی فارسی agricolous
B2زراعتدار، به گیاهانی اطلاق میشود که در زمینههای کشاورزی و کشت شده به خوبی عمل میکنند.
Relating to plants that grow well in cultivated or agricultural settings.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گیاهان زراعتی در محیطهای کشت شده به خوبی رشد میکنند.
مثال:
Agricolous plants thrive in cultivated environments.
معنی(example):
طبیعت زراعتی منطقه از محصولات مختلف حمایت میکند.
مثال:
The agricolous nature of the region supports various crops.
معنی فارسی کلمه agricolous
:
زراعتدار، به گیاهانی اطلاق میشود که در زمینههای کشاورزی و کشت شده به خوبی عمل میکنند.