معنی فارسی aguishly

B1

به شکلی غم‌انگیز یا ناراحت‌کننده، توصیف احساسات عمیق.

In a manner that expresses or evokes sadness.

example
معنی(example):

او به طور غم‌انگیزی در مورد از دست دادن دوستش صحبت کرد.

مثال:

He spoke aguishly about the loss of his friend.

معنی(example):

تن غم‌انگیز او به همه احساس سنگینی وضعیت را منتقل کرد.

مثال:

Her aguishly tone made everyone feel the weight of the situation.

معنی فارسی کلمه aguishly

: معنی aguishly به فارسی

به شکلی غم‌انگیز یا ناراحت‌کننده، توصیف احساسات عمیق.