معنی فارسی aiguilletted
B2آگیولته، وصفی برای چیزی که با استفاده از آگیولت یا طرز طراحی خاص آراسته شده است.
Adorned or designed with the decorative features of aiguillettes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کت به شکل آگیولته طراحی شده بود که ظاهری مد روز به آن میداد.
مثال:
The jacket was aiguilletted, giving it a fashionable look.
معنی(example):
لباس او با جزئیات آگیولته مزین شده بود تا سبک منحصر به فردی داشته باشد.
مثال:
Her dress was adorned with aiguilletted details for a unique style.
معنی فارسی کلمه aiguilletted
:
آگیولته، وصفی برای چیزی که با استفاده از آگیولت یا طرز طراحی خاص آراسته شده است.