معنی فارسی ailments

B1

مشکلات یا بیماری‌های جزئی و معمولی که سلامت را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

Physical disorders or illnesses that are often minor.

noun
معنی(noun):

Something which ails one; a disease; sickness.

example
معنی(example):

بیماری‌های رایج شامل آنفولانزا و سردرد است.

مثال:

Common ailments include the flu and headaches.

معنی(example):

او اغلب به پزشک برای بیماری‌های مختلفش مراجعه می‌کند.

مثال:

He often visits the doctor for his various ailments.

معنی فارسی کلمه ailments

: معنی ailments به فارسی

مشکلات یا بیماری‌های جزئی و معمولی که سلامت را تحت تأثیر قرار می‌دهند.