معنی فارسی air station
B1ایستگاه هوایی، مکانی مشخص برای مدیریت ترافیک هوایی و عملیات پروازی.
A facility for controlling air traffic and accommodating aircraft operations.
- NOUN
example
معنی(example):
ایستگاه هوایی جایی است که هواپیماها میآیند و میروند.
مثال:
The air station is where planes come and go.
معنی(example):
او در ایستگاه هوایی کار میکند و به برنامههای پروازی کمک میکند.
مثال:
He works at the air station, helping with flight schedules.
معنی فارسی کلمه air station
:
ایستگاه هوایی، مکانی مشخص برای مدیریت ترافیک هوایی و عملیات پروازی.