معنی فارسی air-kissed
B1عمل بوسه دادن به شکل یک حرکت هوایی بدون تماس فیزیکی.
Past tense of air-kiss; to perform an air-kiss gesture.
- VERB
example
معنی(example):
او به مادرش بوسه هوا داد وقتی که رفت.
مثال:
She air-kissed her mother as she left.
معنی(example):
بعد از اجرا، بازیگر به طرفدارانش بوسه هوا داد.
مثال:
After the performance, the actress air-kissed her fans.
معنی فارسی کلمه air-kissed
:
عمل بوسه دادن به شکل یک حرکت هوایی بدون تماس فیزیکی.