معنی فارسی airily
B1 /ˈeɹ.ə.li/به صورت بیمقدار و بیاهمیت، به شکلی سبک و بیخیال.
In a light-hearted or carefree manner.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an airy manner.
معنی(adverb):
Lightly
example
معنی(example):
او به صورتی سبک گفت، انگار موضوع بیاهمیت بود.
مثال:
She spoke airily, as if the topic was unimportant.
معنی(example):
او نگرانیهای همکارانش را با بیاعتنایی رد کرد.
مثال:
He airily dismissed the concerns of his colleagues.
معنی فارسی کلمه airily
:
به صورت بیمقدار و بیاهمیت، به شکلی سبک و بیخیال.