معنی فارسی airplaned
B1هواپیما کردن به معنای استفاده از هواپیما برای سفر یا حمل و نقل چیزی است.
To transport or travel by airplane.
- VERB
example
معنی(example):
خلبان مسیر جدیدی را بر فراز کوهها هواپیما کرد.
مثال:
The pilot airplaned the new route over the mountains.
معنی(example):
آنها تحویل را هواپیما کردند تا مطمئن شوند که تا ظهر میرسد.
مثال:
They airplaned the delivery to ensure it arrived by noon.
معنی فارسی کلمه airplaned
:
هواپیما کردن به معنای استفاده از هواپیما برای سفر یا حمل و نقل چیزی است.