معنی فارسی airproofing
B1عمل یا فرآیند جلوگیری از نفوذ هوا به داخل یک سطح.
The process of making something airtight.
- NOUN
example
معنی(example):
عمل ضد باد کردن برای ساختمانهای با بهرهوری انرژی ضروری است.
مثال:
Airproofing is essential for energy-efficient buildings.
معنی(example):
آنها در جلسه در مورد تکنیکهای ضد باد کردن بحث کردند.
مثال:
They discussed techniques for airproofing during the meeting.
معنی فارسی کلمه airproofing
:
عمل یا فرآیند جلوگیری از نفوذ هوا به داخل یک سطح.