معنی فارسی airthed
B1شرایطی که در آن زمین یا سیارات دیگر تحت تأثیر قرار میگیرند.
The state of being influenced or affected by atmospheric conditions.
- VERB
example
معنی(example):
سیاره توسط عوامل مختلفی که بر آب و هوای آن تأثیر میگذارند، در معرض موقعیت خاصی قرار گرفت.
مثال:
The planet was airthed by various factors that influence its climate.
معنی(example):
تغییرات هوایی که در طول سالها دیده میشوند نگرانکنندهاند.
مثال:
The airthed changes seen over the years are concerning.
معنی فارسی کلمه airthed
:
شرایطی که در آن زمین یا سیارات دیگر تحت تأثیر قرار میگیرند.