معنی فارسی aknow

B1

آگاهی داشتن، دانستن یا درک کردن یک موضوع یا مفهوم.

To be aware of or understand a particular subject or concept.

example
معنی(example):

من به اهمیت سخت‌کوشی در تحصیل آگاه هستم.

مثال:

I aknow the importance of studying hard.

معنی(example):

او قبل از شروع بازی، قوانین را آموخت.

مثال:

She aknowed the rules before starting the game.

معنی فارسی کلمه aknow

: معنی aknow به فارسی

آگاهی داشتن، دانستن یا درک کردن یک موضوع یا مفهوم.