معنی فارسی akrasia
B2اکراسیا به حالتی اطلاق میشود که فرد در انجام عمل درست، علیرغم آگاهی از عواقب آن، ناتوان است.
A state in which someone acts against their better judgment.
- noun
noun
معنی(noun):
Lack of self-control; excess; intemperance
example
معنی(example):
او در تلاش برای پایبندی به رژیم غذایی خود با اکراسیا دست و پنجه نرم کرد.
مثال:
He struggled with akrasia when trying to stick to his diet.
معنی(example):
اکراسیا میتواند به تعویق انداختن و از دست دادن مهلتها منجر شود.
مثال:
Akrasia can lead to procrastination and missed deadlines.
معنی فارسی کلمه akrasia
:
اکراسیا به حالتی اطلاق میشود که فرد در انجام عمل درست، علیرغم آگاهی از عواقب آن، ناتوان است.