معنی فارسی alamort

B1

آلامورت، به معنای پژمرده، بی‌جان یا در حال مرگ.

Describing something that is withered or lifeless.

example
معنی(example):

پس از طوفان، درختان در باغ به‌نظر آلامورت می‌رسیدند.

مثال:

After the storm, the trees in the garden looked alamort.

معنی(example):

گل‌ها بعد از یخ‌زدگی آلامورت شدند.

مثال:

The flowers became alamort after the frost.

معنی فارسی کلمه alamort

: معنی alamort به فارسی

آلامورت، به معنای پژمرده، بی‌جان یا در حال مرگ.