معنی فارسی alanyl
B1یک اسید آمینه که در بیوشیمی بدن و تغذیه به کار میرود.
An amino acid that is significant in biochemistry and nutrition.
- NOUN
example
معنی(example):
آلانیل یک اسیدآمینه است که نقشهای مهمی در بدن ایفا میکند.
مثال:
Alanyl is an amino acid that plays roles in the body.
معنی(example):
منابع غذایی آلانیل میتوانند از رشد عضلات حمایت کنند.
مثال:
Dietary sources of alanyl can support muscle growth.
معنی فارسی کلمه alanyl
:
یک اسید آمینه که در بیوشیمی بدن و تغذیه به کار میرود.