معنی فارسی aldermaness

B1

آلدربانِس، به زنی اطلاق می‌شود که در نقش نماینده شهری فعالیت می‌کند و در شورای شهر خدمات می‌نماید.

A female member of an aldermanate, serving as a representative in local government.

example
معنی(example):

آلدربانِس در مورد مشکلات اجتماعی با اشتیاق صحبت کرد.

مثال:

The aldermaness spoke passionately about community issues.

معنی(example):

یک آلدربانِس می‌تواند در حمایت از نیازهای محلی بسیار مهم باشد.

مثال:

An aldermaness can be crucial in advocating for local needs.

معنی فارسی کلمه aldermaness

: معنی aldermaness به فارسی

آلدربانِس، به زنی اطلاق می‌شود که در نقش نماینده شهری فعالیت می‌کند و در شورای شهر خدمات می‌نماید.