معنی فارسی alemmal
B1الامل، مادهای که در متون باستانی به عنوان یک بخش مهم توصیف شده است.
A substance referenced in ancient texts as an important component.
- NOUN
example
معنی(example):
متن باستانی خواص الامل را توصیف کرد.
مثال:
The ancient text described the properties of alemal.
معنی(example):
او الامل را در حین مطالعه دستنوشتههای باستانی کشف کرد.
مثال:
He discovered alemal while studying ancient manuscripts.
معنی فارسی کلمه alemmal
:
الامل، مادهای که در متون باستانی به عنوان یک بخش مهم توصیف شده است.