معنی فارسی alerting

B1

alerting به فرآیند آگاه کردن یا هشدار دادن به مردم درباره یک موضوع اشاره دارد.

The act of making someone aware or notifying them about something.

verb
معنی(verb):

To give warning to.

example
معنی(example):

زنگ خطر همه را در ساختمان alert می‌کند.

مثال:

The alarm is alerting everyone in the building.

معنی(example):

Alert کردن تیم خود درباره تغییرات ضروری است.

مثال:

Alerting your team to the changes is essential.

معنی فارسی کلمه alerting

: معنی alerting به فارسی

alerting به فرآیند آگاه کردن یا هشدار دادن به مردم درباره یک موضوع اشاره دارد.