معنی فارسی algal
B1مرتبط با جلبک‌ها، به ویژه در زمینهٔ رشد یا جمعیت جلبک‌ها.
Relating to or consisting of algae, especially in the context of their growth or population.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
An alga.
adjective
معنی(adjective):
Pertaining to, or like, algae
example
معنی(example):
رشد زیاد جلبک‌ها می‌تواند به اکوسیستم‌های آبی آسیب برساند.
مثال:
Algal blooms can harm aquatic ecosystems.
معنی(example):
جمعیت جلبک‌ها بعد از باران به طور قابل‌توجهی افزایش یافت.
مثال:
The algal population increased significantly after the rain.
معنی فارسی کلمه algal
:
مرتبط با جلبک‌ها، به ویژه در زمینهٔ رشد یا جمعیت جلبک‌ها.
