معنی فارسی alienage

B2

وضعیت بیگانه بودن، به وضعیت یک فرد اشاره دارد که تابعیت کشور دیگری را دارد و در کشور دیگری زندگی می‌کند.

The status of being an alien or foreigner.

noun
معنی(noun):

The status of being an alien; origin from elsewhere.

example
معنی(example):

وضعیت بیگانگی او باعث شده بود تا پیدا کردن کار برایش دشوار باشد.

مثال:

Her alienage made it difficult for her to find work.

معنی(example):

درک بیگانگی برای حقوق مهاجرت حیاتی است.

مثال:

Understanding alienage is crucial for immigration law.

معنی فارسی کلمه alienage

: معنی alienage به فارسی

وضعیت بیگانه بودن، به وضعیت یک فرد اشاره دارد که تابعیت کشور دیگری را دارد و در کشور دیگری زندگی می‌کند.