معنی فارسی all-pervasive
B2به معنای نفوذی که در تمام زوایای زندگی وجود دارد؛ به شدت و در تمام جنبهها گسترده است.
Existing everywhere; widespread.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ذات همهجانبه فناوری بر هر جنبهای از زندگی ما تأثیر میگذارد.
مثال:
The all-pervasive nature of technology affects every aspect of our lives.
معنی(example):
یک ترس همهجانبه میتواند پیشرفت را مانع شود.
مثال:
An all-pervasive fear can hinder progress.
معنی فارسی کلمه all-pervasive
:
به معنای نفوذی که در تمام زوایای زندگی وجود دارد؛ به شدت و در تمام جنبهها گسترده است.