معنی فارسی allectory

B2

محل یا فضایی که در آن اطلاعات یا اقلام مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

A place or space where items or information are collected or examined.

example
معنی(example):

آبادی با اقلام جذاب پر شده بود.

مثال:

The allectory was filled with intriguing items.

معنی(example):

او توضیح کاملی درباره تاریخ آبادی داد.

مثال:

He gave a thorough explanation of the allectory's history.

معنی فارسی کلمه allectory

: معنی allectory به فارسی

محل یا فضایی که در آن اطلاعات یا اقلام مورد مطالعه قرار می‌گیرد.