معنی فارسی allegement

B2

ادعا، به بیان یا تعرفی که به طور رسمی مطرح می‌شود.

A formal statement or assertion typically made in a legal context.

example
معنی(example):

این ادعا نادرست ثابت شد.

مثال:

The allegation was proven false.

معنی(example):

او یک ادعای رسمی علیه همکارش مطرح کرد.

مثال:

He filed a formal allegement against his coworker.

معنی فارسی کلمه allegement

: معنی allegement به فارسی

ادعا، به بیان یا تعرفی که به طور رسمی مطرح می‌شود.