معنی فارسی alleviation

B1 /əˌliːviˈeɪʃən/

کاهش یا تسکین، به ویژه در مورد درد یا مشکلات اجتماعی.

The act of making something less severe, such as pain or hardship.

noun

معنی(noun):

The act of alleviating; relief or mitigation.

معنی(noun):

The act of reducing pain or anything else unpleasant; easement

example

معنی(example):

پزشک با استفاده از دارو، تسکینی برای درد بیمار ارائه داد.

مثال:

The doctor provided alleviation of the patient's pain through medication.

معنی(example):

کاهش فقر هدف بسیاری از سازمان‌های غیرانتفاعی است.

مثال:

The alleviation of poverty is a goal for many non-profit organizations.

معنی فارسی کلمه alleviation

کاهش یا تسکین، به ویژه در مورد درد یا مشکلات اجتماعی.