معنی فارسی allianced

B2

متحد، به معنای پیوستن یا همکاری با یک یا چند طرف دیگر برای هدفی مشترک.

Joined in a partnership or cooperation with others for a common goal.

example
معنی(example):

دو کشور یک اتحاد متفق برای تجارت تشکیل دادند.

مثال:

The two countries formed an allied alliance for trade.

معنی(example):

این تلاش به شدت توسط کشورهای متحد تقویت شد.

مثال:

The effort was massively strengthened by the allied nations.

معنی فارسی کلمه allianced

: معنی allianced به فارسی

متحد، به معنای پیوستن یا همکاری با یک یا چند طرف دیگر برای هدفی مشترک.