معنی فارسی allochirally

B1

allochirally به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن مواد در ساختارهای غیرقابل همپوشانی بررسی می‌شوند.

In a manner that pertains to the analysis or behavior of allochiral substances.

example
معنی(example):

ترکیب به صورت allochirally تجزیه و تحلیل شد تا خواص آن تعیین شود.

مثال:

The compound was analyzed allochirally to determine its properties.

معنی(example):

آزمایش‌ها به صورت allochirally برای مشاهده تفاوت‌ها انجام شد.

مثال:

Experiments were conducted allochirally to observe the differences.

معنی فارسی کلمه allochirally

: معنی allochirally به فارسی

allochirally به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن مواد در ساختارهای غیرقابل همپوشانی بررسی می‌شوند.