معنی فارسی alloo

A2

نوعی غذا که معمولاً با سیب‌زمینی و ادویه درست می‌شود.

A dish, often made with potatoes and spices, common in Indian cuisine.

example
معنی(example):

پیش‌غذای آلو گزینه‌ای محبوب در غذاهای هندی است.

مثال:

The alloo dish is a popular vegetarian option in Indian cuisine.

معنی(example):

در جشنواره، ما از یک کاری آلو لذت بردیم که بسیار خوشمزه بود.

مثال:

At the festival, we enjoyed an alloo curry that was delicious.

معنی فارسی کلمه alloo

: معنی alloo به فارسی

نوعی غذا که معمولاً با سیب‌زمینی و ادویه درست می‌شود.