معنی فارسی alloplastic

B1

مربوط به موادی که در جراحی بافت‌ها برای ترمیم و جایگزینی استفاده می‌شود.

Pertaining to the use of foreign materials in tissue repair.

example
معنی(example):

رویکرد آلوپلاستیک در پزشکی در حال افزایش است.

مثال:

The alloplastic approach is gaining popularity in medicine.

معنی(example):

مواد آلوپلاستیک باید با زیست‌سازگاری باشند تا از رد شدن جلوگیری شود.

مثال:

Alloplastic materials should be biocompatible to avoid rejection.

معنی فارسی کلمه alloplastic

: معنی alloplastic به فارسی

مربوط به موادی که در جراحی بافت‌ها برای ترمیم و جایگزینی استفاده می‌شود.