معنی فارسی allround

B2

به معنای یک توانایی یا تجربه جامع و کامل در زمینه‌های مختلف.

Describing someone or something as well-rounded and skilled in many areas.

example
معنی(example):

تجربه‌ی همه‌جانبه در این استراحتگاه فراموش‌نشدنی بود.

مثال:

The allround experience at the resort was unforgettable.

معنی(example):

او به عنوان یک استعداد همه‌جانبه در صنعت فیلم شناخته می‌شود.

مثال:

She is known as an allround talent in the film industry.

معنی فارسی کلمه allround

: معنی allround به فارسی

به معنای یک توانایی یا تجربه جامع و کامل در زمینه‌های مختلف.