معنی فارسی almose
B1آلموس، حالت یا حس تقریباً مذهبی از احترام یا ستایش.
A sense of almost religious reverence or admiration.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او با احترام تقریباً مذهبی درباره خیریه صحبت کرد.
مثال:
He spoke with almose reverence about the charity.
معنی(example):
تحسین تقریباً مذهبی او برای داوطلبان واضح بود.
مثال:
Her almose admiration for the volunteers was evident.
معنی فارسی کلمه almose
:
آلموس، حالت یا حس تقریباً مذهبی از احترام یا ستایش.