معنی فارسی along

A1 /əˈlɔŋ/

به موازات یا در امتداد چیزی، به معنای حرکت در راستای یک خط یا کرانه.

In a line next to or parallel to something.

  • adverb
  • preposition
آموزش انگلیسی با هوش مصنوعی اپلیکیشن آموزش زبان با فیلم
adverb
معنی(adverb):

In company; together.

مثال:

John played the piano and everyone sang along.

معنی(adverb):

Onward, forward, with progressive action.

مثال:

Don't stop here. Just move along.

preposition
معنی(preposition):

By the length of; in a line with the length of; lengthwise next to.

معنی(preposition):

In a line with, with a progressive motion on; onward on; forward on.

example
معنی(example):

ما در کنار ساحل رودwalk کردیم.

مثال:

We walked along the riverbank.

معنی(example):

مسیر در کنار کوه می‌گذرد.

مثال:

The path goes along the mountain.

معنی فارسی کلمه along

: معنی along به فارسی

به موازات یا در امتداد چیزی، به معنای حرکت در راستای یک خط یا کرانه.