معنی فارسی alongshore

B2 /əˈlɒŋʃɔː/

در امتداد ساحل، معمولاً به معنای حرکت یا فعالیت در نزدیکی ساحل.

Along the shore; in proximity to the coastline.

adjective
معنی(adjective):

At or along a shore or coast.

adverb
معنی(adverb):

At or along a shore or coast.

example
معنی(example):

آنها در طول سفرشان در کنار ساحل قایق‌رانی کردند.

مثال:

They sailed alongshore during their trip.

معنی(example):

ما صدف های دریایی را در کنار ساحل پیدا کردیم.

مثال:

We found seashells alongshore at the beach.

معنی فارسی کلمه alongshore

: معنی alongshore به فارسی

در امتداد ساحل، معمولاً به معنای حرکت یا فعالیت در نزدیکی ساحل.