معنی فارسی alongst

B1

در امتداد یا در کنار چیزی.

Along; alongside or in a line.

example
معنی(example):

آنها در کنار رودخانه برای لذت بردن از مناظر راه می‌رفتند.

مثال:

They walked alongst the riverbank to enjoy the scenery.

معنی(example):

ماشین‌ها در خیابان باریک در حال حرکت بودند.

مثال:

Cars drove alongst the narrow street.

معنی فارسی کلمه alongst

: معنی alongst به فارسی

در امتداد یا در کنار چیزی.