معنی فارسی alterne

B1

متناوب، به توالی یا جایگذاری متناوب یک یا چند ویژگی اشاره دارد.

Arranged in an alternating or sequential pattern.

example
معنی(example):

واژه alterne برای توصیف لایه‌های متناوب استفاده می‌شود.

مثال:

The term alterne is used to describe alternating layers.

معنی(example):

در گیاه‌شناسی، آرایش alterne جایی است که برگ‌ها یا شاخه‌ها در ارتفاعات مختلف قرار دارند.

مثال:

In botany, an alterne arrangement is where leaves or branches are placed at different heights.

معنی فارسی کلمه alterne

: معنی alterne به فارسی

متناوب، به توالی یا جایگذاری متناوب یک یا چند ویژگی اشاره دارد.