معنی فارسی alveated

B1

دارای ساختار حفره‌دار یا برجسته، به ویژه در ارگانیسم‌ها و گیاهان.

Having a hollow or hollowed structure, especially in living organisms and plants.

example
معنی(example):

ساختار آلوا تی کندو بسیار جالب است.

مثال:

The alveated structure of the honeycomb is fascinating.

معنی(example):

برخی از گیاهان دارای برگه‌های آلوا تی هستند که به نگهداری آب کمک می‌کنند.

مثال:

Some plants have alveated leaves that help with water retention.

معنی فارسی کلمه alveated

: معنی alveated به فارسی

دارای ساختار حفره‌دار یا برجسته، به ویژه در ارگانیسم‌ها و گیاهان.