معنی فارسی amatorious
B1به فعالیتهایی که به طور غیرحرفهای انجام میشود اشاره دارد.
Relating to activities done in an amateur manner, often with enthusiasm.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تلاشهای آماتوری او در پروژه با استقبال خوبی روبرو شد.
مثال:
Her amatorious efforts in the project were well-received.
معنی(example):
او از تلاشهای آماتوری خود لذت میبرد و در روند کار شادی مییافت.
مثال:
He enjoyed his amatorious endeavors, finding joy in the process.
معنی فارسی کلمه amatorious
:
به فعالیتهایی که به طور غیرحرفهای انجام میشود اشاره دارد.