معنی فارسی ambach
B1آمباچ، استفاده از کلمات و عبارات به روشی غیرمستقیم و مبهم، معمولاً برای گنگ کردن یا پیچیده کردن صحبت.
The act of speaking or writing in an ambiguous or intricate manner.
- OTHER
example
معنی(example):
هنرمند تصمیم گرفت که با آمباچ احساسات واقعی خود را بیان کند.
مثال:
The artist decided to ambach to express his true feelings.
معنی(example):
او اغلب از آمباچ در شعرهایش برای انتقال پیچیدگی استفاده میکرد.
مثال:
She often used ambach in her poetry to convey complexity.
معنی فارسی کلمه ambach
:
آمباچ، استفاده از کلمات و عبارات به روشی غیرمستقیم و مبهم، معمولاً برای گنگ کردن یا پیچیده کردن صحبت.