معنی فارسی ambash
B1امباش به معنای گیج یا سردرگم کردن شخصی به دلیل اظهارات یا رفتار میباشد.
To confuse or bewilder someone.
- VERB
example
معنی(example):
آنها به نظر میرسید که حریفان خود را در بحث دچار سردرگمی کردهاند.
مثال:
They seemed to ambash their opponents in the discussion.
معنی(example):
دچار سردرگمی کردن به معنای گیج کردن کسی است.
مثال:
To ambash is to confuse or bewilder someone.
معنی فارسی کلمه ambash
:
امباش به معنای گیج یا سردرگم کردن شخصی به دلیل اظهارات یا رفتار میباشد.