معنی فارسی ambicoloration

B1

پدیده وجود دو رنگ متفاوت در یک شی طبیعی یا مصنوعی.

The phenomenon of having two different colors in a single entity.

example
معنی(example):

دو رنگی در طبیعت در گل‌های مختلف دیده می‌شود.

مثال:

Ambicoloration in nature can be seen in various flowers.

معنی(example):

دو رنگی پرهای پرنده بینندگان را مجذوب خود کرد.

مثال:

The ambicoloration of the bird's feathers fascinated the observers.

معنی فارسی کلمه ambicoloration

: معنی ambicoloration به فارسی

پدیده وجود دو رنگ متفاوت در یک شی طبیعی یا مصنوعی.