معنی فارسی ambidexterous
B1توانایی استفاده از هر دو دست به یک اندازه.
Able to use both hands with equal skill.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او دو دستکار است و میتواند با هر دو دست به طور مرتب بنویسد.
مثال:
She is ambidexterous and can write neatly with both hands.
معنی(example):
دو دستکار بودن به او در حرفه موسیقیاش کمک کرد.
مثال:
Being ambidexterous helped him in his musical career.
معنی فارسی کلمه ambidexterous
:
توانایی استفاده از هر دو دست به یک اندازه.