معنی فارسی ambitionlessly

B1

بدون اهداف و انگیزه، به‌طور بی‌هدف یا بی‌مقصد.

In a manner that lacks any ambition or desire to achieve.

example
معنی(example):

او بدون هیچ آرزویی کار می‌کرد و فقط کارها را انجام می‌داد.

مثال:

She worked ambitionlessly, merely going through the motions.

معنی(example):

او بعد از از دست دادن شغلش به زندگی به صورت بی‌هدف مواجه شد.

مثال:

He faced life ambitionlessly after losing his job.

معنی فارسی کلمه ambitionlessly

: معنی ambitionlessly به فارسی

بدون اهداف و انگیزه، به‌طور بی‌هدف یا بی‌مقصد.