معنی فارسی ambulancer

A2

آمبولانس‌دار، کسی که وظیفه را به عهده دارد تا خدمات پزشکی اورژانسی را با یک آمبولانس فراهم کند و به سراغ بیماران یا مجروحان برود.

A person who operates an ambulance and provides medical care during transport.

example
معنی(example):

آمبولانس‌دار به سرعت رسید تا به مجروح کمک کند.

مثال:

The ambulancer arrived quickly to help the injured.

معنی(example):

در شهر، آمبولانس‌دار بخشی اساسی از خدمات اضطراری است.

مثال:

In the city, the ambulancer is an essential part of emergency services.

معنی فارسی کلمه ambulancer

: معنی ambulancer به فارسی

آمبولانس‌دار، کسی که وظیفه را به عهده دارد تا خدمات پزشکی اورژانسی را با یک آمبولانس فراهم کند و به سراغ بیماران یا مجروحان برود.