معنی فارسی ambulate
B1راه رفتن، به معنای حرکت یا جابجایی از یک جا به جای دیگر، مخصوصاً در زمینه‌های پزشکی.
To walk; to move about, often used in medical contexts.
- verb
verb
معنی(verb):
To walk; to relocate oneself under the power of one's own legs.
مثال:
Peter slowly ambulated to the bathroom, favoring his strained knee.
example
معنی(example):
پس از عمل جراحی، او قادر بود با واکر راه برود.
مثال:
After the surgery, he was able to ambulate with crutches.
معنی(example):
به معنای راه رفتن از یک مکان به مکان دیگر است.
مثال:
To ambulate means to walk from one place to another.
معنی فارسی کلمه ambulate
:
راه رفتن، به معنای حرکت یا جابجایی از یک جا به جای دیگر، مخصوصاً در زمینه‌های پزشکی.
