معنی فارسی ambulatorium
B2امبولاتوریوم به عنوان مکانی برای درمان بیماران سرپایی تعریف میشود.
A facility designed specifically for outpatient treatment and care.
- NOUN
example
معنی(example):
امبولاتوریوم به عنوان یک منبع حیاتی برای بیماران محلی عمل میکند.
مثال:
An ambulatorium serves as a vital resource for local patients.
معنی(example):
امبولاتوریوم جدید ماه گذشته افتتاح شد تا به نیازهای سرپایی پاسخ دهد.
مثال:
The new ambulatorium opened last month to cater to outpatient needs.
معنی فارسی کلمه ambulatorium
:
امبولاتوریوم به عنوان مکانی برای درمان بیماران سرپایی تعریف میشود.