معنی فارسی ambuscadoed
B1به معنای کمینزنی و حمله ناگهانی به دشمن است.
Having been ambushed; subjected to an ambush.
- VERB
example
معنی(example):
دشمن نزدیک رودخانه کمینزده شد.
مثال:
The enemy was ambuscadoed near the river.
معنی(example):
آنها به طور موفقیتآمیز رقبای خود را در جنگل کمینزدند.
مثال:
They successfully ambuscadoed their opponents in the forest.
معنی فارسی کلمه ambuscadoed
:
به معنای کمینزنی و حمله ناگهانی به دشمن است.