معنی فارسی ambushing
B1 /ˈæm.bʊʃ.ɪŋ/کمین زدن، تکنیک حمله غیرمنتظره به هدف است.
The act of making a surprise attack.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To station in ambush with a view to surprise an enemy.
معنی(verb):
To attack by ambush; to waylay.
noun
معنی(noun):
An ambush.
example
معنی(example):
دشمن در حال کمین برای نیروهای ما نزدیک رودخانه بود.
مثال:
The enemy was ambushing our forces near the river.
معنی(example):
کمین زدن یک استراتژی رایج است که توسط شکارچیان استفاده میشود.
مثال:
Ambushing is a common tactic used by hunters.
معنی فارسی کلمه ambushing
:
کمین زدن، تکنیک حمله غیرمنتظره به هدف است.