معنی فارسی amidated

B2

به حالت یا فرآیند تبدیل مواد به آمیدات اشاره دارد که معمولاً به بهبود خصوصیات آنها منجر می‌شود.

Referring to materials that have been converted into amides; suggests enhanced characteristics.

example
معنی(example):

پلیمر آمیدت‌شده خواص بهتری را نشان داد.

مثال:

The amidated polymer showed improved properties.

معنی(example):

مواد آمیدت‌شده معمولاً دوام بیشتری دارند.

مثال:

Materials that are amidated tend to be more durable.

معنی فارسی کلمه amidated

: معنی amidated به فارسی

به حالت یا فرآیند تبدیل مواد به آمیدات اشاره دارد که معمولاً به بهبود خصوصیات آنها منجر می‌شود.