معنی فارسی ammoniated

B1

به فرآیندی اشاره دارد که در آن آمونیاک به یک ماده اضافه می‌شود.

Having been treated with ammonia.

verb
معنی(verb):

To treat with ammonia.

example
معنی(example):

کود آمونیاته به رشد بهتر گیاهان کمک می‌کند.

مثال:

The ammoniated fertilizer helps plants grow better.

معنی(example):

کشاورزان اغلب از محلول‌های آمونیاته برای محصولات خود استفاده می‌کنند.

مثال:

Farmers often use ammoniated solutions for their crops.

معنی فارسی کلمه ammoniated

: معنی ammoniated به فارسی

به فرآیندی اشاره دارد که در آن آمونیاک به یک ماده اضافه می‌شود.