معنی فارسی amoral
C1مفهوم یا عملاتی که هیچگونه ملاحظات اخلاقی ندارند و به اخلاق مربوط نیستند.
Having no moral sense; indifferent to morality.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
(of acts) Neither moral nor immoral.
معنی(adjective):
(of people) Not believing in or caring for morality and immorality.
example
معنی(example):
شخصیت در کتاب به عنوان غیراخلاقی به تصویر کشیده شده بود.
مثال:
The character in the book was portrayed as amoral.
معنی(example):
برخی از اقدامات میتوانند به عنوان غیراخلاقی به جای غیر اخلاقی دیده شوند.
مثال:
Some actions can be viewed as amoral rather than immoral.
معنی فارسی کلمه amoral
:
مفهوم یا عملاتی که هیچگونه ملاحظات اخلاقی ندارند و به اخلاق مربوط نیستند.